به نام خدا، بخشنده‏‌ترين، مهربانترين

ضميمه ۳۷

عدالت جنايى

از قرآن، آخرین کتاب آسمانی، ترجمهٔ دکتر رشاد خلیفه


اگر دزدى هزار تومان از شما بدزد، و او را بگيرند و زندانى کنند، نصيب شما چه ميشود اگر آن دزد زن و فرزند داشته باشد، جرم آنها چيست چرا فرزندان بايد از پدرشان محروم باشند؟

قرآن اين مشکل را حل کرده است، همينطور مشکلات ديگر مربوط به روش هاى عدالت جنايى متداول در دنياى امروز.

مجازات برابر (قصاص) قانون خدا است [۱۷۹-۲:۱۷۸]

بر طبقعدالت جنايى قرآن، دزدى که هزار تومان از شما دزديده بايد آنقدر براى شما کار کند تا هزار تومان شما را که از دست داده ايد جبران کند، باضافه هرگونه خسارت و ناراحتى که براى شما بوجود آورده است. در عين حال، زن و فرزندان بى گناه دزد هم از پدرشان محروم نشده اند و روش پر خرج زندان هم از ميان برداشته ميشود. زندانى کردن تنبيهى بيرحمانه و غير انسانى است که ثابت شده از هر لحاظ بدون نتيجه است.

بر خلاف عقيده عمومى، دستهاى دزد نبايد قطع گردد.بر خلافعقيده عمومى، دستهاى دزد نبايد قطع گردد. خدا را شکر ميکنيم براى مهربانى فراوانش و معجزه رياضى قرآنش که حالا متوجه شده ايم که دستهاى دزد بايد علامت گذارى شود. علامت گذاشتن دستهاى دزد در آيه ۵:۳۸ ذکر گرديده است. مجموع شماره سوره و آيه ميشود ۴۳=۳۸+۵ . در جاى ديگرى از قرآن که "دست بريده ميشود" در آيه ۱۲:۳۱ است. در اينجا است که مى بينيم زنها يوسف را بقدرى تحسين کردند که دستهاى خود را "بريدند". بديهى است که دستهايشان را قطع نکردند؛ هيچکس نميتواند اين کار را انجام دهد. مجموع شماره سوره و آيه ميشود ۴۳=۳۱+۱۲، يعنى همان مجموعى که در آيه ۵:۳۸ بدست آمد. اين تاييديه رياضى است مبنى بر اينکه قانون قرآن امر به علامت گذارى دست دزد ميکند، نه بريدن آن تأييديه رياضى ديگر : ۱۹ آيه بعد از ۱۲:۳۱ دوباره "بريدن دست" را مى بينيم. مجازات در اسلام بر پايه مساوات و فشارهاى اجتماعى است (۲:۱۷۸؛ ۵:۳۸؛ ۲۴:۲).

در "حديت و سنت" کفر آميز آمده است که زنا کارى را که ازدواج کرده بوده، تا پاى مرگ سنگسار کنيد.در "حديت و سنت" کفر آميز آمده است که زنا کارى را که ازدواج کرده بوده، تا پاى مرگ سنگسار کنيد. اين قانون خدا نيست. همانطور که در آيه ۲۴:۲ ذکر گر ديه است، مجازات زناکارى، شلاق زدن در حضور عموم است؛ صد ضربه شلاق نمادى. همانطور که در بالا اشاره شده است، مجازات اساسى، فشار اجتماعى و رسوا کردن مجرم است. با شلاق زدن در ملاء عام، اين هدف عملى ميشود.

بخاطر ستمگرى و بى عدالتى انسان، بسيارى از مردم حجتى نميتوانند تصور کنند که اين قانون قرآنى چه ميگويد.در رابطه باقتل، قرآن بطور قطع محکوميت به مرگ را تشويق نميکند (۲:۱۷۹). "آزاد براى آزاد، برده براى برده، و مؤنث براى مؤنث" (۲:۱۷۸). بخاطر ستمگرى و بى عدالتى انسان، بسيارى از مردم حجتى نميتوانند تصور کنند که اين قانون قرآنى چه ميگويد. آنها اين دستور واضح را قبول نميکنند که مساوات بايد حتما ً اجرا گردد- اگر زنى مردى را بکشد يا مردى زنى را بکشد، يا برده اى شخص آزادى را بکشد، يا شخص آزادى برده اى را بکشد، قاتل محکوم به مرگ نيست. قرآن ترجيح ميدهد تا قاتل به خانواده مقتول، غرامت بدهد. کشتن قاتل نه مقتول را باز ميگرداند و نه خانواده مقتول از اعدام کردن قاتل چيزى نصيبشان ميشود. غرامت بايد باندازه اى کافى باشد که ديگران را از اين عمل باز دارد. در اسلام(تسليم) شخص مورد ظلم يا خانواده او قضاوت جنايت را بعهده دارن؛ آنها هستند که زير نظر کسى که قرآن را ميداند، تصميم ميگيرند مجازات چه باشد.

بازگشت به اول صفحه